از ندیدنت
از نشنیدن صدات
از آب ندادن گلهات
از نبودنت تو خونه
دلم لک زده برای بغلت و بوسیدنت
دلم لک زده برای نصیحت کردنات
دلم لک زده برای موقعهایی که نگرانم بودی
دلم لک زده برای موقعهایی که آشپزی میکردیم
دلم لک زده برای موقعهایی که تلفنم زنگ میزد و پشت خط بودی
دلم لک زده برای موقعهایی که قران و نماز میخوندی
دلم لک زده برای موقعهایی که برام دعا میکردی
دلم لک زده برای تمام ثانیه ثانیه هایی که پر از خاطره و درس و عشق و علاقه و زندگی و امید و ...
دلم لک زده دوباره مثه صبح تاسوعا خوابت رو ببینم
رفتنت دردناکترین و غم انگیزترین سناریو زندگیمه که هنوزم که هنوز باورش نکردم که وقتی یادم میفته نبودنت رو اشکایی هس که جلو دارم نیس
برچسب : نویسنده : yas1995 بازدید : 91